دولت شاهنشاهی
وضعیت نظامی و سیاسی ایران و گذار به دموکراسی.
نیاز نیروهای مسلح و بخش خاکستری مردم به پادشاهی قانونی.
نقش ارتش در دوران پهلوی
در دوران پهلوی، ارتش ایران به عنوان یکی از ستونهای اصلی قدرت، فقط از شاه و فرماندهان خود دستور میگرفت .در جریان شورش 1357 ، محمدرضا شاه پهلوی از صدور فرمان سرکوب خودداری کرد. پس از سقوط دولت شاهنشاهی، فرماندهان ارتش یا اعدام شدند، یا به خارج از کشور گریختند، و یا برای حفظ جان و اموال خود به همکاری با رژیم جدید پرداختند.
نیاز نیروهای مسلح به پادشاهی قانونی
نیروهای مسلح و تکنوکراتها در فرآیند گذار سیاسی به دموکراسی، به پادشاهی قانونی و مشروع نیاز دارند، زیرا:
1- ساختار سلسله مراتبی ارتش ایجاب میکند که از پادشاهی مقتدر و شناخته شده پیروی کنند.
2 – خلأ پادشاهی در این نهادها میتواند به فروپاشی داخلی، هرج ومرج و حتی جنگ داخلی منجر شود.
3 – پادشاهی مشروع و کاریزماتیک میتواند نظم و انسجام نیروها را حفظ کند و آنها را به سمت یک گذار آرام و بدون خشونت هدایت کند.
چرا رضا شاه دوم ؟
1- مشروعیت تاریخی
رضا شاه دوم به عنوان وارث سلسله پهلوی و بازمانده نظام پادشاهی ایران، از یک مشروعیت تاریخی برخوردار است. این مشروعیت میتواند اعتماد نیروهای نظامی و تکنوکراتها را جلب کرده و آنها را در مسیر گذار به دموکراسی همراه کند.
2 – مقبولیت داخلی و بینالمللی
رضا شاه دوم نه تنها در داخل کشور بهعنوان یک شخصیت سیاسی میانه رو و دموکراسی خواه شناخته میشود، بلکه در سطح بینالمللی نیز از احترام و اعتبار برخوردار است. این جایگاه میتواند به او کمک کند تا حمایتهای لازم را برای گذار مسالمت آمیز ایران جلب کند.
دولت شاهنشاهی و نقش پادشاه قانونی
در صورت بازگشت پادشاهی مشروطه به رهبری رضا شاه دوم ، دولت شاهنشاهی میتواند وظایف زیر را برعهده گیرد:
1- حفظ نظم و امنیت در دوران انتقال.
2 – انحلال یا اصلاح نهادهای سرکوبگر و فاسد.
3 – برگزاری انتخابات آزاد برای تشکیل یک مجلس ملی و تدوین قانون اساسی جدید.
4 – برگزاری رفراندوم تعیین نوع حکومت تا مردم بتوانند به صورت دموکراتیک درباره آینده سیاسی کشور تصمیم بگیرند.
نقش نیروهای مسلح و تکنوکراتها در دوران گذار
نیروهای مسلح:
بدنه ریزشی نیروهای سپاه و ارتش میتوانند تحت رهبری پادشاه قانونی، به سرنگونی رژیم فعلی کمک کرده و سپس به نیروهای مسلح ملی و حرفه ای تبدیل شوند که در چارچوب قانون اساسی جدید عمل کنند.
تکنوکراتها:
تکنوکراتها نیز در این دوران گذار، میتوانند در بازسازی زیرساختهای اقتصادی، صنعتی و آموزشی کشور نقش کلیدی ایفا کنند و با حمایت دولت شاهنشاهی، به توسعه و پیشرفت کشور کمک کنند.
خطر فروپاشی و ظهور جمهوری سوم
در صورتی که ایران به سمت یک رژیم چنج واقعی و دولت شاهنشاهی حرکت نکند و تنها شاهد اصلاحات سطحی یا تغییرات ظاهری باشد، احتمال ظهور جمهوری سوم به رهبری نیروهای امنیتی و سیاسی اصلاحطلب وجود دارد. این سناریو میتواند:
1 – ایران را با خطر تجزیه مواجه کند.
2 – کشور را به سمت جنگ داخلی سوق دهد.
دولت گذار یعنی تا رفراندوم و تعین نوع نظام، ایران در یک خلا نظام سیاسی خواهد بود و این خلا، امکان خلا قدرت را بیشتر میکند. نیروهای مسلح و بخش خاکستری مردم از این خلا میترسند، اما بازگشت دولت شاهنشاهی، یعنی ثبات سیاسی و اقتصادی، تصویر روشن و اطمینانی به این نیروها، که خلا قدرت آینده آنها را تهدید نمیکند. دولت شاهنشاهی امکان بشتری نسبت به دولت گذار دارد برای اهرم فشار و حمایت چه در داخل و چه در خارج، برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تغیر رژیم.
رفراندوم تعیین حکومت
رضا شاه دوم میتواند به عنوان یک پادشاه قانونی، نیروهای مسلح و تکنوکراتها را در مسیر گذار به دموکراسی هدایت کند. پس از تثبیت اوضاع و تشکیل نهادهای دموکراتیک، او میتواند با استفاده از اختیارات قانونی خود، رفراندوم تعیین نوع حکومت را پیشنهاد دهد و آینده سیاسی ایران را به رأی مردم بگذارد.
راگو کندری