در یا دیوار؟

در یا دیوار؟

دری بسوی آینده ایران یا دیواری که به دور خود کشیده اید، انتخاب با شماست؟

نوشته‌ی راگو کندری

نقدی بر ملیگرایی لیبرال اندیشکده مسائل ایران.

 نقد شما به ناسیونالیسم افراطی و پیشنهاد رویکرد ناسیونالیسم لیبرال با تأکید بر تکثرگرایی ارزشمند است و نشان‌دهنده تلاشی برای ارائه راه‌حلی به چالش‌های کنونی ایران است. با این حال، شما تمایز حیاتی بین ناسیونالیسم و میهن‌پرستی را نادیده گرفته‌اید، دیواری که به دور خود کشیده اید، که این امر تحلیل شما را از شرایط واقعی ایران دور می‌کند. در ایران، میهن‌پرستی اقوام متنوع ما—کردها، بلوچ‌ها، آذری‌ها، پارسی‌ها—را زیر یک پرچم متحد می‌کند و تنوع فرهنگی را بدون طرد و حذف حفظ می‌کند. این وحدت در عین تنوع، برخلاف ناسیونالیسم افراطی که شما به درستی به آن انتقاد دارید، به جای ایجاد تفرقه، همبستگی ملی را تقویت می‌کند. دوره پهلوی نمونه‌ای از این میهن‌پرستی بود که تعادل بین وحدت ملی و چندفرهنگی را برقرار کرد. با وجود اقتدارگرایی، این دوره پیشرفت‌های چشمگیری در مدرنیزاسیون، آموزش، اصلاحات ارضیو حقوق زنان و اقلیت‌ها به ارمغان آورد. اما ضعف آن در عدم مشارکت عمومی کافی برای رشد سیاسی جامعه بود، که می‌توانست از طریق تقویت احزاب و حمایت از دستاوردهای انقلاب سفید—مانند حق رأی به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان، گسترش حقوق شهروندی—به بلوغ سیاسی بیشتری منجر شود. شما در مقاله خود به این تجربه تاریخی توجه کافی نکرده‌اید و از درس‌های آن برای تدوین یک راهبرد مناسب بهره نبرده‌اید. چشم‌انداز شما برای ناسیونالیسم لیبرال، هرچند ایده‌آل‌گرایانه، یک مرحله کلیدی را در شرایط ایران نادیده می‌گیرد. در خاورمیانه، که با بی‌ثباتی و تنش‌های ژئوپلیتیکی مواجه است، ثبات و تمامیت ارضی نیازمند یک حاکمیت اقتدارگرا در مرحله نخست است. تجربه کشورهایی مانند عراق و سوریه نشان می‌دهد که نبود یک دولت مرکزی قوی می‌تواند به تجزیه و درگیری‌های قومی و فرقه‌ای منجر شود. در ایران، تاریخ طولانی پادشاهی ما این نقش را ایفا کرده و دوره پهلوی نیز با وجود کاستی‌ها، این ثبات را حفظ کرد. اما این اقتدارگرایی باید به یک دموکراسی متعادل تکامل یابد، نه اینکه به طور ناگهانی کنار گذاشته شود، همان‌طور که شما پیشنهاد می‌دهید. شما به نیاز به یک انتقال تدریجی توجه نکرده‌اید، که باید با آموزش، مسئولیت‌پذیری، و آگاهی مدنی آغاز شود. این مراحل برای آماده‌سازی شهروندان جهت شرکت فعال در حقوق شهروندی و مشارکت در یک دموکراسی پایدار ضروری است. هدف نهایی باید ایجاد یک پارلمان قوی با نهادهای اجرایی کارآمد باشد، که بتواند با بازسازی و هدایت حاکمیت اقتدارگرا، سیستمی متعادل و فراگیر ایجاد کند که تنوع قومی و فرهنگی ایران را منعکس کند و در عین حال وحدت ملی را حفظ نماید. چنین سیستمی می‌تواند از طریق بزرگداشت آیین‌های فرهنگی و محلی اقوام مختلف در قالب جشنواره‌ها، نه تنها به رشد صنعت گردشگری کمک کند، بلکه با جذب سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، توسعه پایدار را تقویت کرده و ضمن حفظ یک هویت ملی مشترک، از تنش‌های قومی بکاهد. تأکید شما بر حقوق جهانی و انتخاب فردی، هرچند جذاب، از تاریخ ۳۰۰۰ ساله پادشاهی ما و نقش آن به عنوان یک نهاد وحدت‌بخش جدا به نظر می‌رسد. نهاد پادشاهی، همراه با یک دموکراسی سکولار، می‌تواند چارچوب میهن‌پرستانه‌ای را پایه‌گذاری کند که هم غرور ملی را احیا کند و هم حقوق و آزادی‌های فردی را تضمین نماید. این چارچوب باید با یک استراتژی مشخص همراه شود، دری بسوی آینده، که در شعار “شاه، میهن، آزادی” متبلور است. این دکترین، که در مقاله “ظرف و محتوای پادشاهی، تحلیل راهبردی آینده ایران” (نوشته @RaghuKondori) تشریح شده، می‌تواند ایرانیان را حول یک هدف مشترک متحد کند. این شعار با تکیه بر تاریخ پادشاهی، غرور ملی را بازمی‌گرداند، یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران را تضمین می‌کند، و در عین حال آزادی‌های مدنی و حقوق شهروندی را برای همه ایرانیان تأمین می‌نماید. این رویکرد می‌تواند راه‌حل‌های واقعی و متناسب با شرایط ایران برای آینده‌ای پایدار و متحد ارائه دهد. دری بسوی آینده ایران یا دیواری که به دور خود کشیده اید، انتخاب با شماست؟

#شاه_میهن_آزادی

نقدی بر ملی گرایی لیبرال اندیشکده مسائل ایران
شاه میهن آزادی #شاه_میهن_آزادی #شهوند #جاویدشاه