نقد تحلیلی اندیشکده مسائل ایران

نقد تحلیلی اندیشکده مسائل ایران

ابهام در ظرف قدرت و ضرورت دکترین شاه، میهن، آزادی.
راگو کندری | آینده ایران در گروی تصمیمی روشن است؛ بدون ظرف سیاسی، هر تحلیلی در ابهام می‌ماند. زمان عمل فرا رسیده است.

ایران در آستانه یک تحول بزرگ ایستاده است. بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اوج خود رسیده ‌اند و ملت ایران به ‌دنبال یک راه نجات است. در این میان، اندیشکده ‌ها و جریان‌های مختلف فکری، از جمله اندیشکده مسائل ایران، در تلاشند تا تصویری از آینده و راه‌های عبور از جمهوری اسلامی ارائه دهند. اما آیا این تحلیل‌ها، با همه ارزش‌های فکری‌شان، توان عبور از پیچیدگی‌های واقعی ایران امروز را دارند؟
این مقاله کوششی است برای نقد منصفانه، تکمیل تحلیل‌های موجود و پیشنهاد یک راهکار عملی. باور داریم که هیچ حقیقتی مطلق نیست؛ اما ایران نیازمند راهی روشن، قابل اجرا و برگرفته از تاریخ و واقعیت‌های خودش است.

۱. نکات قابل تقدیر در دیدگاههای اندیشکده مسائل ایران

الف) توجه به نیروی میانی:
تحلیل این اندیشکده درباره نقش نیروی میانی در فرآیند گذار، یکی از نکات مهمی است که کمتر در میان اپوزیسیون به آن پرداخته شده.
این نگاه، به ‌درستی خطر مافیای قدرت و نفوذ امنیتی‌ها را گوشزد می‌کند و بر ضرورت یک بدنه اجرایی سالم تاکید دارد.

ب) نقد اصلاح‌طلبی و پوست ‌اندازی:
اندیشکده مسائل ایران، نسبت به توطئه جمهوری ایرانی و پوست ‌اندازی رژیم هشدار می‌دهد که نقطه ‌ی اشتراک مهمی با دکترین ما دارد.

ج) تمایل به گفتگو درباره شکل آینده ایران:
این اندیشکده به ‌جای تکرار شعارهای کلیشه ‌ای، تلاش برای بازتعریف هویت ایرانی در دنیای مدرن دارد و این زمینه ‌ای برای گفت‌گو و همفکری است.

۲. نقد بنیادین: ابهام در ظرف قدرت و نادیده گرفتن واقعیت ایران

با وجود نکات مثبت، تحلیل‌های این اندیشکده از یک ضعف جدی رنج می‌برند:
– فقدان ظرف سیاسی و اجرایی مشخص برای تحقق تحلیل‌ها.
– اتکای بیش از حد به الگوهای خارجی و مدل‌های گذار جهانی که در ایران جواب نمی‌دهند.

الف) ایران، نه شوروی است نه آفریقای جنوبی:
در سقوط شوروی، لهستان و آفریقای جنوبی:
– غرب از مخالفین حمایت سیاسی کرد.
– کلیسا به ‌عنوان تکیه ‌گاه روحی و ایدئولوژیک در کنار مردم بود.

اما امروز در ایران:
– غرب خواهان سقوط جمهوری اسلامی نیست، بلکه به ‌دنبال مهار و بازسازی آن است.
– کلیسا در حال مماشات با رژیم است و هیچ نیروی مذهبی نقش حمایتی از مردم ندارد.
– مردم ایران، نه تنها از جمهوری اسلامی که از اسلام سیاسی نیز بریده ‌اند؛ این فرصت طلایی برای سکولاریزه کردن کامل حکومت فراهم کرده است.

ب) جمهوری‌خواهی بدون پایگاه اجتماعی:
– برخلاف کشورهای دیگر، در ایران ملی‌گرایی به پادشاهی گره خورده است.
– نسل امروز، با تجربه جمهوری اسلامی، به هر نوع جمهوریتی مشکوک است.
– شعارهایی مانند رضاشاه، روحت شاد نشان از تمایل مردم به بازگشت شاهنشاهی مشروطه دارد.

 

۳. راهکار پیشنهادی ما: از نظریه به عمل، از ابهام به ساختار

دولت موقت شاهنشاهی بر پایه قانون اساسی مشروطه:
– این راهکار، پاسخی است به نیاز به ظرف مشخص.
– دولت موقت شاهنشاهی:
– مسئولیت اجرایی را بر عهده دارد و بار را از دوش پادشاه برمی‌دارد.
– نیروی میانی را در چارچوبی مشخص سازماندهی و هدایت می‌کند.
– با برنامه ‌های اقتصادی روشن، گذار از بحران را مدیریت می‌کند.
– پس از تشکیل مجلس شورای ملی، زمینه را برای همه ‌پرسی نهایی درباره نوع حکومت فراهم می‌آورد.

چرا این راهکار بهتر است؟
– برخلاف مدل‌های مبهم دولت گذار، مردم انگیزه بیشتری برای حمایت دارند.
– کارنامه درخشان دوران پهلوی و تجربه دولت موقت شاهنشاهی، به نسل جدید اجازه می‌دهد آگاهانه و واقعی در رفراندوم شرکت کند.
– مردم خواهان بازگشت پادشاهی مشروطه هستند و رضا شاه دوم را پادشاه قانونی و در عین حال محبوب و کاریسماتیک میشناسند.باتوجه به وجه بینالمللی و توانایی های سیاسی و دیپلماتیک او در عرصه سیاست داخلی و خارجی.
– غرب و منطقه را می‌توان در برابر یک عمل انجام ‌شده قرار داد؛ خصوصاً با برگ برنده‌ای مثل حمایت اسرائیل از یک ایران قدرتمند و پادشاهی.

۴. درسهای نادرست از شوروی و لهستان: اقتصاد ایران و مسئله اعتصابات

یکی دیگر از خطاهای رایج در تحلیل‌های مربوط به گذار از جمهوری اسلامی، الگو‌برداری از نقش اعتصابات کارگری در شوروی، لهستان، و حتی در ۱۳۵۷ است.
در نگاه نخست، به ‌نظر می‌رسد که اعتصابات اقتصادی می‌تواند پاشنه آشیل هر رژیمی باشد. اما شرایط ایران امروز، کاملاً متفاوت است.

الف) وضعیت اقتصادی کنونی ایران: بازی رژیم با اعتصابات:
– جمهوری اسلامی، در شرایطی است که خود عمداً کارخانه ‌ها را تعطیل می‌کند.
– کارگران تحت فشار شدید معیشتی هستند و توانایی اعتصاب طولانی ‌مدت ندارند.
-نبود امکان برای صندوق اعتصابات و عدم حمایت دولت های غربی.

– اعتصابات بدون پشتیبانی، فقط به تضعیف روحیه مردم و باز کردن فضا برای نفوذ جمهوری ایرانی می‌انجامد.

ب) راهکار درست: اعتراضات خیابانی، نه اعتصاب اقتصادی:
– مردم ایران، نه توان مالی اعتصاب دارند، نه زمان آن را.
– اما می‌توانند و باید به خیابان‌ها بیایند.
– بستن خیابان‌ها و توقف حمل و نقل شهری و بین‌شهری، چرخ اقتصاد و امنیت رژیم را فلج می‌کند.

۵. مسیر استراتژیک: همزمانی اعتراضات خیابانی و رسمیت دولت موقت شاهنشاهی

الف) داخل کشور: سازماندهی اعتراضات خیابانی:
– هدف: کشاندن مردم به خیابان‌ها، فلج کردن شهرها و نمایش قدرت ملی.
– کارخانه ‌های بسته و کارگران بیکار، به ‌جای انتظار برای اعتصاب، باید به خیابان‌ها بپیوندند.

ب) خارج کشور: حمایت و رسمیت بخشیدن به دولت موقت شاهنشاهی:
– تظاهرات در شهرهایی با بیشترین هواداران برگزار شود، نه پراکنده.
– تمرکز بر پیام واحد و شعار استراتژیک: شاه، میهن، آزادی.
این شعار، ستون وحدت و کاتالیزور سقوط جمهوری اسلامی است.

 اندیشه و عمل، نقد و پیشنهاد، برای ایران

ما به گفت‌گو و همکاری اعتقاد داریم. بخشی از حقیقت در اندیشکده مسائل ایران است: توجه به نیروی میانی، اما حقیقت بدون عمل، راه به جایی نمی‌برد.
دولت موقت شاهنشاهی، با تکیه بر تاریخ، واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی ایران، و خواست مردم، تنها راهکار عملی و ملی برای نجات ایران است.
– اعتراضات خیابانی، نه اعتصابات بی‌ثمر.
– تشکیل دولت موقت شاهنشاهی، نه دولت گذار مبهم.
– تحمیل اراده ملی به غرب، نه انتظار از آنها.
بیایید اندیشه ‌هایمان را ترکیب کنیم. بیایید به ظرف مشخص برسیم.
شاه، میهن، آزادی، نه فقط یک شعار، بلکه استراتژی ملی ماست.

#شاه_میهن_آزادی

#اعتراضات_خیابانی

نقد تحلیلی اندیشکده مسائل ایران.ابهام در ظرف قدرت و ضرورت دکترین شاه، میهن، آزادی
شاه میهن آزادی #شاه_میهن_آزادی #شهوند