ملی گرایی پادشاهی مشروطه پهلوی

ملی گرایی پادشاهی مشروطه پهلوی

از کتاب “کوروش زمانه” مجموعه مقالات. راگو کندری

 

ملی گرایی نوعی آگاهی جمعی است، یعنی آگاهی تعلق به ملت که آن را ”آگاهی ملی “ می خوانند. آگاهی ملی پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت، ارزش های اجتماعی، اخلاقی و فرهنگ است.
ملی گرایی بخش جدایی ناپذیر سامانه پادشاهی و از ستون های اساسی پادشاهی مشروطه پهلوی است.
ملی گرایی به عنوان یک جریان سیاسی و اجتماعی، تاثیرات عمیقی بر ساختارهای مختلف حکومتی داشته است. در ایران، ملی گرایی به عنوان بخشی از سیاست‌ها و ایدئولوژی‌های حاکمیت به ویژه در دوران پادشاهی مشروطه پهلوی تجلی پیدا کرده است.
نقش ملی گرایی در سامان‌دهی و استحکام ساختارهای پادشاهی مشروطه پهلوی:

1 – تاریخی پیشینه ملی گرایی در ایران
-دوران پادشاهی قاجار
در دوره قاجار، ایران تحت فشار‌های بسیاری از سوی امپراتوری‌های اروپایی قرار گرفت. این فشارها، به ویژه در عرصه سیاسی و اقتصادی، باعث بروز حس ملی گرایی در میان قشرهای مختلف جامعه شد. حملات امپراتوری‌های خارجی به ایران و تقسیمات اراضی این کشور، احساس ناتوانی و زیرساخت‌های ضعیف اقتصادی را به وجود آورد که موجب برانگیختن احساس ملی گرایی شد.

– ظهورپادشاهی پهلوی
با پایان جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه، اتفاقاتی که به تشکیل جمهوری فدرال روسیه منجر شد، در ایران تأثیرگذار بود. این اتفاقات در ذهنیت رهبران ایران، به ویژه رضا شاه، ترس از گسترش ایدئولوژی‌های اشتراکی و شوروی را ایجاد کرد. این ترس، تحولاتی را به دنبال داشت که در نهایت به برپایی حکومت پهلوی منجر شد. این حکومت، با تأکید بر اصول ملی گرایی، سعی در تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خاص خود داشت.

2 – سیاست داخلی و ملی گرایی
– تحولات سیاسی داخلی
در دهه ‌های اولیه حکومت پهلوی، تلاش‌هایی برای تحقق ملی گرایی در سیاست داخلی انجام شد. این تلاش‌ها شامل توسعه زیرساخت‌ها، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، و ترویج ایدئولوژی ملی بود. ایجاد شوراهای ملی، تشویق به تولید داخلی، و تبلیغات پرشور در زمینه افزایش افتخار ملی، بخشی از این تحولات بود.

3 – ملی گرایی پادشاهی پهلوی در سیاست خارجی
ملی‌گرایی یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی حکومت پهلوی بود. ملی‌گرایی در ایران از اواخر دوره قاجار شکل گرفت و در دوره پهلوی به ایدئولوژی غالب تبدیل شد. ملی‌گرایی در سیاست خارجی پهلوی به دو شکل ظاهر شد:

سیاست استقلال ‌طلبی: حکومت پهلوی بر استقلال ایران تأکید داشت و از دخالت قدرت‌های خارجی در امور داخلی ایران جلوگیری می‌کرد. این سیاست در دوره رضا شاه به اوج خود رسید و منجر به خروج نیروهای نظامی خارجی از ایران شد.
سیاست توسعه ملی: حکومت پهلوی به توسعه ملی و پیشرفت ایران علاقه ‌مند بود. این سیاست مستلزم همکاری با قدرت‌های خارجی بود تا از فناوری و سرمایه آنها بهره‌مند شود.

سیاست استقلال ‌طلبی
رضا شاه از همان ابتدای پادشاهی خود، بر استقلال ایران تأکید داشت. او معتقد بود که ایران باید از قدرت‌های خارجی مستقل باشد و هیچ کشوری حق دخالت در امور داخلی ایران را ندارد. رضا شاه برای تحقق این هدف، اقدامات مختلفی انجام داد. او قراردادهای استعماری ایران با قدرت‌های خارجی را لغو کرد، نیروهای نظامی خارجی را از ایران خارج کرد، و ارتش ایران را مدرن کرد.
سیاست استقلال ‌طلبی رضا شاه موفقیت‌های زیادی داشت. او توانست ایران را از قدرت‌های خارجی مستقل کند و عزت و اقتدار ایران را به آن بازگرداند. با این حال، این سیاست همچنین منجر به تنش‌هایی بین ایران و قدرت‌های خارجی شد.

سیاست توسعه ملی
محمدرضا شاه نیز مانند پدرش، بر توسعه ملی ایران تأکید داشت. او معتقد بود که ایران باید از نظر اقتصادی و صنعتی پیشرفت کند تا بتواند در جهان مدرن جایگاه مناسبی داشته باشد. محمدرضا شاه برای تحقق این هدف، اقدامات مختلفی انجام داد. او برنامه ‌های توسعه‌ای متعددی را اجرا کرد، با کشورهای خارجی همکاری کرد، و سرمایه ‌گذاری‌های خارجی را جذب کرد.
سیاست توسعه ملی محمدرضا شاه نیز موفقیت‌های زیادی داشت. او توانست ایران را از یک کشور عقب ‌مانده به یک کشور نیمه ‌صنعتی تبدیل کند.
ملی‌گرایی حکومت پهلوی تأثیر زیادی بر سیاست خارجی ایران داشت. این ایدئولوژی منجر به استقلال ایران از قدرت‌های خارجی و توسعه ملی ایران شد.

4 – اقتصاد و ملی گرایی
– توسعه اقتصادی
یکی از اهداف اساسی حکومت پهلوی، توسعه اقتصادی بر اساس اصول ملی گرایی بود. سعی در کاهش وابستگی به صادرات نفت، توسعه بخش‌های صنعتی و کشاورزی، و ترویج سیاست‌های توسعه ملی در اقتصاد، این تناقضات را بیان می‌کند.

5 – اجتماع و ملی گرایی
– فرهنگ و هویت ملی
ترویج فرهنگ و هویت ملی نیز بخشی از تحولات دوران پهلوی بود. تغییرات در زمینه آموزش، ترویج زبان فارسی، و تبلیغات فرهنگی به منظور تقویت ارتباط اجتماع با مفاهیم ملی، این هدف را تداعی می‌کنند.
– جوانان و حکومت
جوانان این دوران نیز نقش مهمی در پیوند با اصول ملی گرایی ایفا کردند. همچنین، جوانان به عنوان یکی از گروه‌های فعال در تحولات سیاسی ملی گرایانه دخیل بودند.

در کل، ملی گرایی به عنوان یکی از اصول اساسی حاکمیت پهلوی، تأثیرات بسزایی بر سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد، و اجتماع داشت. این اصل به دلیل چالش‌های منطقه ‌ای و جهانی، تلاش برای تحقق اهداف ملی در یک دوره زمانی خاص، و تحت تأثیر قدرتهای اقتصادی و سیاسی بین‌المللی، موفقیت‌ها و شکست‌هایی را برجسته کرد. به هر حال، تحولات اجتماعی و سیاسی در دوره پهلوی نشان داد که این مدل حکومتی با چالش‌های داخلی و خارجی مواجه شده و در پی آن، تغییرات گسترده‌ای در ساختارهای حاکمیتی رخ داد.
با توجه به عناصر کلیدی مقاله، اهمیت سیاست‌های ملی‌گرایانه در سامانه پادشاهی بیش از بیش مطرح است.
تفکیک ملی‌گرایی و پادشاهی که خواست اصلاح ‌طلبان جمهوریخواه است، تلاشی برای تضعیف ملی‌گرایی و پادشاهی در ایران است. اصلاح ‌طلبان جمهوریخواه معتقدند که ملی‌گرایی با پادشاهی در تضاد است و نمی‌توان هر دو را با هم داشت. آنها می‌خواهند پادشاهی را به حاشیه برانند و جمهوریت را به عنوان تنها ایدئولوژی ایران معرفی کنند.
این تفکیک نادرست است. ملی‌گرایی و پادشاهی می‌توانند با هم وجود داشته باشند. در واقع، ملی‌گرایی می‌تواند به تقویت پادشاهی کمک کند و نظام پادشاهی میتواند ملی گرایی را در بازگشت به هویت و تمدن خویش نشان دهد . ملی‌گرایی نظام پادشاهی می‌تواند مردم را حول یک هدف مشترک متحد کند و به آنها انگیزه دهد تا برای پیشرفت کشور تلاش کنند.
اگر ملی‌گرایان در این دام بیفتند و از سیاست‌های اصلاح ‌طلبان جمهوریخواه حمایت کنند، در واقع به تضعیف ملی‌گرایی در ایران کمک کرده ‌اند. ملی‌گرایان باید در مقابل این تفکیک ایستادگی کنند و پادشاهی مشروطه پهلوی ملی‌گرا را به عنوان ایدئولوژی اصلی ایران حفظ کنند.
درحقیقت ۴۴ سال حکومت جمهوری اسلامی با طیف های اصولگرا و اصلاح طلب ، خود شاهد ،علت و دلیلی ست بر تعضیف ملی گرایی وعقب افتادگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در نبود پادشاهی مشروطه پهلوی. اگر امروز از هر جمهوری خواه بپرسید که کاندیدی شما برای ریاست جمهوری ، چه کسی است، بی شک خواهد گفت: شاهزداه رضا پهلوی. تفسیر این جواب یعنی شاهزاده را بعنوان رهبر ملی گرایی میشناسند. آری اعلیحضرت رضا شاه دوم، پادشاه و رهبر ملی گرایی در ایران است و سامانه پادشاهی پرچمدار پادشاهی ملی گراست.
شعار #شاه_میهن_آزادی، شعار استراتژیک و ملی برای اتحاد ملت ایران برای تغیر رژیم و بازگشت به هویت ملی و تمدن پادشاهی است.